سه داستان زيبا

روزي تمام روستايي ها تصميم گرفتندتا براي بارش باران دعا كنند، در روزي كه همه براي دعا دور هم جمع شدند، تنها يك پسر بچه با خود چتري داشت. 

اين يعني ايمانلبخند

كودك يك ساله اي را تصور كنيد. زماني كه شما او را به هوا پرتاب مي كنيد او مي خندد چرا كه او مي داند شما او را خواهي گرفت.

اين يعني اعتمادلبخند

هر شب ما به رختخواب مي رويم ما هيچ اطميناني نداريم كه فردا صبح زنده بر مي خيزيم با اين حال ساعت را براي فردا كوك مي كنيم 

اين يعني اميدلبخند



نظرات شما عزیزان:

فاطمه محمد شريفي
ساعت21:50---30 دی 1392
اون كه بههههههههله

زهرااکبری
ساعت14:13---30 دی 1392
همه ی آدمها خوبن، میشه به هم اعتماد کنیم. حداقل بچه های کتابداری که خدایش خیلی باحالن.مگه نه

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : شنبه 28 دی 1392برچسب:, | 20:11 | نویسنده : فاطمه محمد شریفی |