شکست، شکستِ من،تنهایی من و دوری من؛
تو پیش من از هزار پیروزی عزیزتری، و در دل من از همه ی افتخارهای این جهان شیرین تری.
شکست، شکست من، خودشناسی من و سرپیچی من،
از توست که هنوز جوانم و پای چابک دارم وبه دام تاجِ شمشادِ پژمرده نمی افتم
در توست که به تنهایی رسیدم، و لذتِ رانده شدن و دشنام شنیدن را چشیدم.
شکست، شکست من،
شمشیرِ سپرِ درخشان من در چشمان تو خوانده ام که بر تخت نشستن یعنی برده شدن.
وفهمیده شدن یعنی هموار شدن،ودریافت شدن یعنی به نهایت خود رسیدن،ومانند میوه رسیده ای به زمین افتادن و خورده شدن.
من و تو با اراده در آفتاب خواهیم ایستاد و خطر ناک خواهیم بود.
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:مرگ بر آدمایی که شعار میدن و ادای آدمای دانا رو درمیارن
.: Weblog Themes By Pichak :.